محسن رضایی که برای بار چهارم در انتخابات ریاستجمهوری ثبتنام کرده است مدعی شده که برنامه اقتصادی سههزار صفحهای او در سال ۹۲، حال به ۱۰هزار صفحه رسیده و با این برنامه ده هزار صفحهای اقتصاد ایران را نجات خواهد داد. اما به راستی در این ۱۰ هزار صفحه چه میگذرد؟
به گزارش اسپات نیوز، محسن رضایی باری دیگر اقدام به شرکت در انتخابات ریاست جمهوری کردهاست تا به گفته خود اقتصاد ایران را سامان دهد. او در آخرین روز مهلت ثبتنام داوطلبان انتخابات ریاستجمهوری به وزارت کشور رفت و در رابطه با دلیل خود برای ثبتنام دوباره توضیح داد و گفت: «اگر مشکل اقتصادی را حل میکردند من هیچ گاه به صحنه نمیآمدم.»
شاید میان کاندیداهای این دور انتخابات، هیچکس بهاندازه محسن رضایی مستندات کافی و لازم برای بررسی برنامههای اقتصادی ندارد. چندین و چند مصاحبه و مناظره انتخاباتی او در آرشیو رسانهها وجود دارد و به کمک حضور همیشگی خود در صف کاندیداهای ریاست جمهوری، بیشتر از هر کاندیدای تازه به عرصه آمدهای، درباره دولت دلخواهش سخنرانی کرده است.
شیوه تشکیل دولت به سبک نظامی چگونه است؟
با این وجود اگر در میان همین مصاحبهها جستوجو کنیم، درمییابیم که اینکه اقصاد ایران در کدام نقطه تاریخی ایستاده است برای محسن رضایی اهمیت چندانی ندارد؛ دهه ۸۰ یا ۹۰ یا سال ۱۴۰۰ برای او فرقی ندارد که بخواهد حرفهای جدیدی بزند و برنامههایش را با حقایق اقتصادی روز تطبیق دهد. محسن رضایی همواره یک کانون محوری را برای برنامههای اقتصادی خود در نظر دارد: « شورش علیه واردات هرگونه کالا و اندیشه و تکیه بر قوای نظامی.»
در نتیجه، احتمال اینکه کسی بتواند در مواضع اقتصادی محسن رضایی نقطه جدیدی پیدا کند بسیار کم است؛ اما خود محسن رضایی این موضوع را قبول ندارد و بر این باور است که نسبت به گذشته آمادهتر است و حضور تازهای نسبت به ادوار گذشته دارد، تا جایی که گفته: «برنامهام برای حل مشکلات مفصل است. این برنامه در انتخابات ۹۲ حدود سه هزار و خوردهای صفحه شده بود و الان حدود ۱۰ هزار صفحه است.»
رضایی ادعا کرده که این برنامه ۱۰ هزار صفحهای آنقدر مفید است که «در یک دولت مردمی؛ چه ما باشیم و چه هر کس دیگر این برنامه اجرا خواهد شد.»
محسن رضایی در توضیح برنامههای اقتصادی خود میگوید که «اقتصاد ایران یک درد بزرگ تاریخی است» و هدف او برای درمان این درد بزرگ، دست زدن به اصلاحاتی گسترده است.
اما سوالی که برای کارشناسان اقتصادی مطرح میشود این است که محسن رضایی چطور وعده اصلاحات گسترده اقتصادی میدهد، وقتی خودش جزو بزرگترین «دلواپسان» تصویب مصوبههای مربوط به کنوانسیون الحاق به FATF بوده، چطور میخواهد اقتصاد را اصلاح کند وقتی که حضور ایران در لیست سیاه FATF یکی از بزرگترین عوامل اختلال روابط بانکی ایران با حامعه جهانی است و او در تلاش است که ایران برای خروج از این لیست سیاه اقدامی انجام ندهد.
محسن رضایی به «کلید حسن روحانی» کنایهای زد و گفت: «وقتی کلید را بالا بردند من میدانستم این کلید برای باز کردن قفلهای داخلی نیست. کشور را دو قفله کردند.»
برنامه رضایی، آرزو یا واقعیت؟
اما در مقابل انتقادی که رضایی به دولت روحانی کرده است، در تشریح برنامههای اقتصادی، ما در میان سخنانش با برنامهای مواجه نمیشویم و رضایی تنها یک سری کلیات و ضروریات را بازگو کرده است که در اقتصاد تحت فشار تحریم شبیه یک رویاست.
به عنوان مثال، رضایی درباره اشتغالزایی و حل بحران بیکاری حرفهای زیادی زده است، اما سخنان او نه تنها برنامههای اقتصادی، بلکه گزارههای کلی مانند «برای تمامی معلمان خانه میسازیم، هیچ معلمی بدون خانه نخواهد بود.»، «در دولت من یکنفر هم بیکار نمیماند.» بسنده کرده است.
رضایی در پاسخ به اینکه چگونه اینها میتواند محقق شود، مدام تکرار کرده است: «همه چیز شدنی است، ما میتوانیم. برنامههایش را داریم.»؛ اما گویا رضایی این برنامهها را برای ذهن خود ساخته است و ما قرار نیست بفهمیم چطور و از چه راه و با چه بودجهای یک رئیسجمهور در ایران میتواند همه مردم را خانهدار کند و از بیکاری نجات دهد. آن هم در دورهای که قیمتهای مسکن نجومی شدهاند و طبق آمارها یک مزدبگیر با حداقل حقوق، بیش از ۷۰ سال طول میکشد، تا خانهدار شود.
صحبتهای متناقض محسن رضایی
تناقضات شعارهای رضایی با حقیقت و حرفهای خودش تمامی ندارد. رضایی در جایی میگوید: «خانهداری را تبدیل به شغل میکنیم و دولت مردمی باید به بانوانی که هم در بیرون از خانه شاغل هستند و هم داخل خانه، خانهداری میکنند حقوق بدهد.» اما در یک مصاحبه دیگر خواهان پیوند صنعت و خانهها میشود و میگوید: «تصور کنید در یک شهرک صنعتی دو کارخانه لوازم خانگی وجود داشته باشد، قطعات مورد نیاز این کارخانهها میتواند در منازل مردم تولید شود، زندگی مردم اینگونه با صنعت ارتباط پیدا میکند؛ بنابراین اولین تخصصی که باید حل شود گسست بین زندگی مردم با صنعت است.» یعنی محسن رضایی از یک سو قصد دارد خانهداری را تبدیل به یک شغل با دستمزد از جیب دولت کند و از سویی دیگر میخواهد زنان را تبدیل به کارگران خانگی بنگاههای تولیدی کند که قطعات مورد نیاز کارخانهها را در منازل تولید کنند و از خانهها یک کارخانه تمام عیار بسازد.
الگوی نظامی رضایی برای زنده کردن خصوصیسازی
محسن رضایی در مصاحبه ای، نظرخود درباره خصوصیسازی را توضیح داده است. آنطور که صحبتهای رضایی نشان میدهد، او با خصوصیسازی مخالفتی ندارد اما میخواهد «به روشهای غلط و رانتخواری در خصوصی سازی پایان دهد.»، اما اینکه چگونه، باز هم رضایی توضیحی نداده و در مقابل از پیادهسازی الگوی نظامیگری مورد علاقهاش در بخش تولید سخن گفته است.
او در تلاش است ابتدای هر صحبتی تاکید کند: «اقتصاد مردمی را شکل خواهیم داد.»، اما روشهای اقتصاد مردمی او در نوع خود جالب است. بهعنوان مثال به این اظهار نظر او برای نجات بخش تولید توجه کنید: «من قبل از پیروزی انقلاب اسلامی در دانشکده علم وصنعت مهندسی مکانیک میخواندم و در کارخانه ارج در جاده قدیم کرج هم کار میکردم؛ با صنعت آشنا بودم. به دلیل کمبود مهمات و تجهیزات جنگی تصمیم گرفتیم صنعت ایران باید دو منظوره باشد؛ هم کالا و خدمات مصرفی و هم کالا و خدمات نظامی را تولید کند. ما میتوانیم از یک کارخانه هم پوشاک تولید کنیم هم لباس نظامی و هم بعضاً میشود تفنگ و خمپاره هم درست کرد. ما سال آخر جنگ آمدیم خیلی از کارخانجاتی که کار عادی میکردند مثلاً مایحتاج مردم را تولید میکردند را با اضافه کردن چند خط تولید جدید، مثلاً وارد مدار تولید خمپاره کردیم مانند یک کارخانجات در اراک.»
براساس این صحبتها، روش تولید موردعلاقه و انتخابی محسن رضایی، تولید به دو منظور است: خدمات مصرفی و خدمات نظامی؛ آموزهای که البته به خوبی برگرفته از خاستگاه اصلی رضایی یعنی سپاه پاسداران و نشان از رویکرد این جریان برای سهیم شدن در اقتصاد کشور دارد. میراثی که از هاشمی رفسنجانی تا کنون باقی مانده؛ زمانی که بعد از پایان جنگ در دوران سازندگی تلاش کرده تسلیحات نظامی را به اقتصاد پیوند دهد و سپاه و وزارت اطلاعات را در پروژههای عمرانی و کار اقتصادی دخیل کرد. به گفته بسیاری از کارشناسان اقتصادی، آغاز این فعالیتهای عمرانی و اقتصادی یکی از نقطههای اصلی ورود سپاه به اقتصاد بود و طی سالهای بعد «استفاده از ظرفیت نیروهای مسلح برای سازندگی و اقتصاد» تا جایی پیش رفت و بزرگ شد که اکنون گفته میشود سپاه سهمی بالای ۷۰ درصد در اقتصاد ایران دارد.
این عملکرد رضایی زمانی واضحتر میشود که این اظهارات را با صحبتهای دیگرش مقایسه میکنیم. محسن رضایی در سخنرانی دیگری بحران وابستگی اقتصاد ایران به واردات را نه در واردات کالا، بلکه در واردات اندیشه دانسته است. او گفته: «واردات کشور ما در صد سال اخیر واردات کالاها نبوده و واردات فکر و اندیشههای غربی به ایران بوده است و این واردات همانطور که در بحث کالاها و تولیدات ملی ما را سوزاند، رویش اندیشههای داخلی را سوزاند.»
روحیه نظامیگری محسن رضایی در همه جای سخنانش به روشنی آشکار است؛ از تاکید او بر تولید نظامی در کنار تولید اقتصادی گرفته تا تمایل او برای تثبیت جریان نظامی در اقتصاد ایران.
این نظرات گرچه در باطن اقتصاد ایران موجود است اما تاکنون شانس این را نداشته که تا این حد به وضوح وارد قوه مجریه و در اختیار رییسجمهور کشور قرار بگیرد، اما حالا با صف طولانی نظامیهای حاضر در لیست کاندیداهای ریاست جمهوری میتوان احتمال داد که این رویکرد چطور میتواند رسمیت و تثبیت پیدا کند؛ حالا آن رییس جمهور محسن رضایی کماقبال باشد یا دیگر کاندیداهای نظامی مانند سعید محمد، رستم قاسمی یا حسین دهقان، همگی در یک فصل مشترک هستند؛ بزرگترشدن سهم جریان نظامی در اداره کشور.
انتهای پیام